خانه اسماعيل نوری علا

فارسی   ـ    انگليسی

تماس:

esmail@nooriala.com

Fax: 509-352-9630

 

 

 

 

 

 

 

 

   يادداشت های هفتگی اسماعيل نوری علا

آرشيو جمعه گردی ها

-----------------------------------------------------------------------------------

 28 آذر 1385 - برابر با 19 ماه دسامبر 2006  ـ دنور، کلرادو، آمريکا

-----------------------------------------------------------------------------------

يک مکاتبه دربارهء مقالهء

«حساب جمهوری اسلامی و حساب ملت ايران»

جناب نوری علا،

درپایان مقالهُ مستدل و آموزنده تان نوشته اید: "اما، متأسفانه، از يکسو دنيای فراخ و تاجر چندان منفعتی در پذيرش ادعای مردم ما ندارد و، از سوی ديگر، ما نتوانسته ايم در طی 28 سال گذشته عمق تجربهء دردناک خود را از طريق رسانه های عمومی بين المللی به اطلاع مردم جهان برسانيم و، در نتيجه، آنها مشکل ما را نظير مشکل سياسی هر نيروی مخالفی با حکومت ديکتاتوری مسلط بر کشور خويش درک می کنند و به عمق روانی اين بحران هويت مدار پی نمی برند. و از اين نظر که بنگريم، شايد ملت ايران مظلوم ترين ملت جهان باشد؛ چرا که در چنگال اشغالگرانی زندانی است که ديگران آن را بعنوان اشغالگر نمی شناسند. "
سئوال اینجاست که "مردم ما" چه ادعائی را بدنیا عرضه کرده اند که دنیا از پذیرشش سرباز زده؟ بالاخره هر ادعائی باید بفرمی قابل فهم ارائه گردد، نه؟ ما در طی نزدیک سه دهه چگونه بدنیا نشان داده ایم که حساب رژیم جمهوری اسلامی از ما جداست؟ اگر ماهیت این رژیم ضد ملیست (بنا بتعریف شما) چرا ما نتوانسته ایم ماهیت "ملی" خودمانرا باطلاع جهانیان برسانیم؟ مگر نه اینکه این رژیم چندان اعتباری در جهان ندارد و ماهیت خشونت آمیزش را حتی آنهائیکه ازش بهره میبرند شناخته اند؟ مگر نه اینکه از جانب بزرگ ابرقدرت دنیا جزو "محور شیطانی" قرار گرفته؟ مگر نه اینکه میلیونها ایرانی تحصیلکرده و مرفه و موفق در سراسر جهان پراکنده اند و امکانات آنرا دارند که با صدای بلند بیگانگی خود را با نظام جمهوری اسلامی بگوش جهانیان برسانند؟ پس چرا نهایتاً ما فقط میتوانیم پرچمی در مسابقات فوتبال بنمایش بگذاریم؟ آیا فکر نمیکنید که "هویت ملی" ما که بزعم شما متفاوت از جمهوری اسلامیست برای خودمان هم روشن نیست؟ چگونه است که ما نمیتوانیم بر سر هیچ موضوعی آنقدر بتوافق برسیم که کوچکترین نشانه ای از همبستگی ملی را در دنیا بنمایش بگذاریم؟ آیا جهانیانی که میبینند متجاوز از بیست میلیون ایرانی در نمایشی بنام انتخابات شرکت میکنند (حالا بهر فرم و هر دلیلی) و ضمناً میبینند که منتقدان رژیم از گردآوردن حتی هزار نفر بدور هم عاجزند، حق ندارند نتیجه بگیرند که اکثریت ایرانیان خود را بفرهنگ رژیم نزدیکتر میابند تا با مخالفان آن؟ آیا ما واقعاً باور داریم که اکثر ایرانیان با فرهنگ رژیم بیگانه اند؟ چرا و با چه ضابطه ای باین نتیجه میرسیم؟ البته طبیعیست که فقر و بدبختیهای روزانه مردم را از حکومت روگردان سازد. ولی فکر میکنید چند در صد از مردم اگر روزیشان فراهم باشد و بتوانند زندگی روزمره را براحتی بگذرانند خود را از لحاظ فرهنگی بیگانه از رژیم میبینند ؟ بنظر میرسد که اکثر ما فرهنگ "ملت" ایران را با ضوابط شخصی خود میسنجیم . من شخصاً امیدوارم نظر شما درست باشد و جمهوری اسلامی برای اکثر ایرانیان همانقدر بیگانه باشد که برای من میباشد. ولی نه آماری در این مورد وجود دارد (غیر از اینکه مردم از محدودیتهای شخصی رنج میبرند) و نه شواهد نمایانگر چنین واقعیتیست.

مهناز الف

**********************************************************

سرکار خانم مهناز الف

از اينکه نسخه ای از يادداشت خود در سايت «فرهنگ گفتگو» را، که پيرامون مقاله اخير من با نام «حساب جمهوری اسلامی و حساب ملت ايران» بود، بهمراه چند جملهء  تأييد آميز برايم فرستاده بوديد متشکرم. و اما نظر و پاسخ من:

1. شايد خطای من در اين مقاله آن باشد که، به هنگام استفاده از لفظ عام و مبهم «ملت ايران» يا «مردم ما» دربارهء منظور خود از اين واژه ها توضيح کافی نداده ام و چنان نوشته ام که تو گوئی از جانب آنان سخن می گويم. اما، اگر دقت می کرديد، جدا از پاراگرافی که نقل کرده ايد، در قسمت های ديگر مقاله من هرگز سخنگوی آنان نشده و فقط نظرات خودم را «دربارهء ملت ايران» بيان کرده ام. اما، واقعيت آن است که منظور من از «مردم ما» در واقع سخنگويان مردم بوده اند که اتفاقاً من و شما هم که در تلويزيون ظاهر می شويم، با راديوها مصاحبه می کنيم و يا در سايت ها مقاله و يادداشت منتشر می سازيم جزوشان هستيم. در واقع، منظور اصلی من اشاره به کم کاری خودمان بوده است که البته ـ به قول شما ـ ناآگاهی و بی خبری بخش عمده ای از مردم اين ضعف کار ما را صد چندان ساخته است. بهر حال، من، در آن مقاله، نظرات شخصی خودم را در مورد اينکه چرا «بسياری از مردم» ـ و از جمله خود من و دوستانی چون شما ـ به اين يقين رسيده ايم که اسلاميست های حاکم بر ايران ارتش اشغالگرند را توضيح داده بودم با اين اميد که استدلالات حقوقی و علمی مربوط به اين موضع در جائی ثبت شود شايد که به درد ديگر سخنگويان و نويسندگان هم بخورد. اما اينکه چه مقدار از مردم ما به اين واقعيت ها اشراف يافته اند امری است که نمی توان آن را با عدد و رقم و آمار اثبات نمود.

2. معنای سخنم آن است که من نخواسته ام بگويم که «همهء ملت ايران» در اين احساس و ادراک با من و شما (به گفتهء خودتان) شريک اند و، لذا، سخن شما در مورد آنانی که اينگونه فکر نمی کنند (و معلوم نيست اقليت يا اکثريتی از ملت ايران هستند يا نيستند) درست است و من ميان سخن شما و خودم ـ در جنبهء ايجابی آن ـ منافاتی نمی بينم.

3. اما از اين دو مهمتر آن است که شما هم موافقيد که استدلالات من در مورد بيگانه و اشغالگر بودن اسلاميست ها درست است و آنها را قبول داريد. در اين صورت آيا نبايد بر حال «کل ملت ايران» دل سوزاند که، دانسته و ندانسته، اسير ارتشی اشغالگر و بيگانه صفت است؟ آيا براستی نمی توان از اين منظر از «همهء ملت ايران» سخن گفت؟ آيا اين رنج بزرگ گريبان گير همان ميليون ها آدم غافلی هم نيست که بر سر شاخ نشسته و بن می برند؟ آيا غفلت از يک واقعيت می تواند انکار و ابطال آن واقعيت باشد؟

4. و اساساً وظيفهء من و شما چيست اگر به اين اشراف رسيده ايم که وضعيت چنين است؟ آيا نبايد مشفقانه واقعيت را در حوزه ای که صدايمان در آن برد دارد برای ديگران تشريح کنيم؟

5. همچنين، من بخاطر غفلت بخشی از مردم از اين واقعيات (که بر سر آن توافق کرده ايم) خشمگين نيستم و دوست ندارم با لحنی برخاسته از غضب با آنها سخن بگويم. مگر نه اينکه می گوئيم تحصيل کردگان و روشنفکران يک ملت مسئوليت نخست را در تعيين سرنوشت آن ملت دارند؟ و مگر نمی گويند که اين بلا را تحصيل کردگان و روشنفکران ايران بر سر مردم آورده اند؟ اکنون هم مسئوليت روشنگری و فاش سازی واقعيت پليد حکومت مسلط بر ايران بر عهده من و شما و مائی است که می توانيم به زبان های گوناگون وضعيت را برای مردم خودمان و ملل ديگر جهان توضيح دهيم. راستی که من هيچ دوست ندارم کم کاری خود را با خشمگين شدن نسبت به مردمی بی خبر از ظرافت های علمی و حقوقی اين وضعيت پنهان کنم.

با تشکر

اسماعيل نوری علا

دنور ـ 19 دسامبر 2006

 

  

پيوند برای ارسال نظرات شما درباره اين مطلب