|
از مجموعهء «سه پله تا شکوه» من سر فرو افتادن ندارم
من سر فروافتادن ندارم.
فرو نمی افتم مگر بلند قامت تر برخيزم نمی نويسم مگر تصويری زيباتر از تو بسازم و صدايت نمی کنم وقتی خطاب ها همه تکراری است.
فرو نمی افتم مگر بهاران ديگری در راه باشد که درختان ِ ريشه در خاک طعم بهار را از اعماق می چشند نه از باد ولگرد ِ کينه توز ِ حسود. آی... روستائی ِ به شهر آلودهء وطن گم کردهء باستانی! که معصوميتت را ابلهان نمی بينند و گردش نگاهت را ياد گرفته ای به کار گيری و برنده شوی، آی... ای بازندهء شيرين ترين بازی ها از تو نمی نويسم اگر با من يگانه نمانی. 1365 |
از ميان شعرهای اسماعيل نوری علا خانه: تماس: Fax: 509-352-9630
|