|
از مجموعهء «سه پله تا شکوه» سرنوشت چيست
سرنوشت چيست جز رستن دانه ای که به اميد جنگل به زمين می سپاری؟ سرنوشت چيست جز تلاقی دو آرزو، در ابتدای خيابانی که با اوراق گنجفه فرش است؟ سرنوشت چيست جز بوسه ای که به ناگهان پالتوی سپيد را در بارانی سياه می پيچاند؟
جنگل و آرزو و بوسه سه فصل از کتابی که بی اختيار به دست باد بی قرار ورق می خورد...
آی ... در آرزوی بوسهء تو جنگلی از رؤيا بر کوير من می رويد وشن چيزی جز لحظهء انتظار نيست که در دست های ساعت به عمر ترجمه می شود. *** از بالا که بنگری هر گلدانی سبزينهء جنگل دارد، از عمق که خيره شوی هر آرزوئی در ابديت عشق زنده است، و از روبرو که بنگری بوسه هم گفتگوئی است ـ به زبانی که با قرارداد به دنيا نيامده است. 1366 |
از ميان شعرهای اسماعيل نوری علا خانه: تماس: Fax: 509-352-9630
|