|
از مجموعهء «سه پله تا شکوه»
بر پيشانی ات نامم را نوشته ام
بر پيشانی ات نامم را نوشته ام بدان هنگام که به بهانهء نوازشی چتر گيسوانت را شانه می کردم؛ و اکنون بر شقيقه هايت آوازهای خويش را می بينم که ـ چون گشودن گل ها در رهگذار نسيم ـ بر می آيند و می خرامند و بر پلک های نازکت می نشينند. بر سينه ات نشانم را نهاده ام بدان هنگام که به بهانهء بوسه ای پرده های پيرهنت را کناری می زدم و خورشيدهايت بر آسمان دستانم می تابيد. و اکنون بر گلويت ترانه های خويش را می بينم که ـ چون دانه چيدن گنجشکان در آفتاب بهاری ـ می تراوند و می نازند و بر لبان سرخت می نشينند. *** اکنون از آسمان پيشانی ات کلمه ای آسيمه سر به سوی گلويت می سُرد و پوستت به تبی آفتابی می نشيند. 1367 |
از ميان شعرهای اسماعيل نوری علا خانه: تماس: Fax: 509-352-9630
|